مهندس محی الدین اله دادی | ||
لینک دوستان من |
هنوز لباس سربازی به تن نپوشیده دیگر عطر خانه را نمی دهد چه زود رنگ بی تابی مادر می شود در قامت پوتین ها محکم راه می رود زیر لب سوت می زند به دور ها در آسمان خیره می شود تا در نقش بی خیالی وجب به وجب چمن نورسیده را زیر پا له کند. در زمستانی ترین روز خدا سرما بیداد می کند باد در اتاق خالی سرک می کشد از این همه تنهایی سر به شیشه می کوبد در گوشه ای متروک حتی کمانچه دلتنگ است… . . قدم رو! فراموش کن چه بودی این مارش تولد دوباره است… به پیش ! مردِ یلداترین دلتنگی خشم را در خشاب اسلحه بریز و مرگ را آتش کن… کلاغ پر! جریمه ای برای آنچه حسّ اعتراض نگاهت شد.. به چپ چپ! کار دنیا همیشه راست نمی آید گاهی برای دل به دریا زدن تنها جویباری کافی است… گروهان آزاد! آزادی میان دیوارها که آزادی نیست هی دود و هی سیگار زیر پاشنه پوتین هایت زمان چقدر کش می آید! چشم به هم بزنی سرت پر از جوانه می شود… [ شنبه 91/9/18 ] [ 10:3 عصر ] [ محی الدین اله دادی ]
[ نظرات دوستان () ]
|
درباره وبلاگ
موضوعات وب
لینک های ویژه
آرشیو مطالب
امکانات وب بازدید امروز: 4 بازدید دیروز: 266 کل بازدیدها: 1342013 |
[قالب وبلاگ : مهندس محی الدین اله دادی] [Weblog Themes By : Mohyedin.ir] |